-
لایک
-
ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 از دیده ی دل پرده ی پندارگرفتیم تا رخصت نظّارهٔ دیدار گرفتیم
2 بستیم چو از رد و قبول دگران چشم تشریف قبول نظر یار گرفتیم
3 نشنیدکسی حرف زباد از دهن ما گفتار به اندازهٔ کردار گرفتیم
4 خون دل ما بی گنهان حوصله سوز است از چشم سیه مست تو اقرار گرفتیم
5 اوّل قدم از آرزوی خویش گذشتیم تا ساغر وصل از کف دلدار گرفتیم
6 سرتاسر آفاق چو خورشید دویدیم تا جای در آن سایهٔ دیوار گرفتیم
7 شد شارع کثرت بلد عالم وحدت ما گوشهٔ خلوت سر بازار گرفتیم
8 چون شبنم افتاده به خورشید رسیدیم از همّت خود قافله سالار گرفتیم
9 از تلخی دشنام حزین ، ذائقه مست است ما کام خود آخر ز لب یار گرفتیم