اوصاف تو کردیم همه ورد از جهان ملک خاتون غزل 18

جهان ملک خاتون

جهان ملک خاتون

جهان ملک خاتون

اوصاف تو کردیم همه ورد زبان را

1 اوصاف تو کردیم همه ورد زبان را بر مهر تو کردیم سراسر دل و جان را

2 از دیده مرا آب روانست ز مهرت هم در سر مهر تو کنم روح و روان را

3 گر وی نظری افکند از مهر به حالم چون ذرّه به عیوق رساند دو جهان را

4 دانی سر و جان در ره عشقت که فدا کرد؟ آن کس که نترسید چنین سود و زیان را

5 راهیست خطرناک درین بادیه رفتن لیکن خطری نیست درین راهروان را

6 آنست که دل بردن ما پیش تو سهلست اینست که دلداده پسندد همه آن را

7 آوخ که بمردیم درین درد و کسی نیست کز لطف دوایی کند این درد نهان را

8 گر بگذرد از روی تلطّف بر ما دوست در دیده کنم جای چنان سرو روان را

9 هرکس که دو ابروی تو با غمزه ی خون ریز بیند بکند جان سپر آن تیر و کمان را

10 انگشت تحیر بگزم چون که ببینم از قدرت معبود جهان ماه رخان را

عکس نوشته
کامنت
comment