-
لایک
-
ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 راه از همه سو بر خبر خویش گرفتیم در سنگ، فروغ شرر خویش گرفتیم
2 تا خیره ز نورش نظر مهر نگردد در گرد یتیمی گهر خویش گرفتیم
3 هرگز نگرفته ست رگ ابر ز دریا این بهره که از چشم تر خویش گرفتیم
4 همّت نکشد دردسر منّت صندل این بود که ما ترک سر خویش گرفتیم
5 پرواز بلندی ست پر همّت ما را گردون به ته بال و پر خویش گرفتیم
6 کالای کمال است که معیوب نظرهاست عبرت به جهان از هنر خویش گرفتیم
7 ساغر نستانیم حزین از کف ساقی پیمانه ز خون جگر خویش گرفتیم