- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 شق کرده ایم پردهٔ پندار خویش را بی پرده دیده ایم رخ یار خویش را
2 در بیعگاه عشق به نرخ هزار جان ما می خریم ناز خریدار خویش را
3 مرهم چه احتیاج؟ که عاشق ز سوز عشق خواباند در نمک، دل افگار خویش را
4 از نقش پا به خاک رهت ما فتادگان افزوده ایم پستی دیوار خویش را
5 آن بلبلم که می گذرانم به زیر بال ایام شادمانی گلزار خویش را
6 از شمعم ای صبا، دم افسرده دور دار بگذار تا تمام کنم کار خویش را
7 از برگ و بار عاریت ای نخل باد دست سنگین مساز، دوش سبکبار خویش را
8 ای جذبه همّتی که درین دشت پُر فریب گم کرده ایم قافله سالار خویش را
9 در کام زاغ، طعمهٔ طوطی مکن، حزین بشناس قدر کلک شکر بار خویش را