- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 گم کرده ایم راه و ندانیم پیشگاه زان سو ترک رویم، کزان سو ترست راه
2 شب تا سحر ز گریه ما هیچ کس نخفت تا روی دل فروز تو دیدیم صبح گاه
3 مستان جام عشق تو بودند جان و دل پیش از بنای مدرسه و رسم خانقاه
4 خواهی که قرب یابی در حضرت وصال از مابغیر حضرت ما مقصدی مخواه
5 جانم بسوخت ز آتش حسرت که آن صنم بر بیدلان گذشت و نکرد این طرف نگاه
6 دی می گذشت، جمله جهان پر نفیر شد از سوز عشق، بس که برآمد فغان و آه
7 بر جان قاسمی نظری کن، ز راه لطف زان پیشتر که آینه دل شود سیاه