عمریست که سودای سر زلف تو از قاسم انوار غزل 470

قاسم انوار

آثار قاسم انوار

قاسم انوار

عمریست که سودای سر زلف تو داریم

1 عمریست که سودای سر زلف تو داریم دیریست که از نرگس مستت بخماریم

2 ما آب روانیم و تو دریای حیاتی جویای توایم، از همه رو رو بتو داریم

3 چون رو بتو داریم، ز ما روی مگردان ما بنده روی تو، بگو: رو بکه آریم؟

4 اعداد شمردیم بسی، جمله یکی بود چون جمله یکی باشد، ما در چه شماریم؟

5 بیماری از اندازه برون شد، قدمی نه تا جان گرانمایه بجانان بسپاریم

6 گفتم: بکرمهای تو بازآر دلم را خوش گفت: اگر باز نیاریم نه یاریم

7 برخاست ز فکر دو جهان خاطر قاسم واعظ، بنشین، ما سر افسانه نداریم

عکس نوشته
کامنت
comment