از باغ جهان رخ ببستیم و از عرفی شیرازی غزل 479

عرفی شیرازی

آثار عرفی شیرازی

عرفی شیرازی

از باغ جهان رخ ببستیم و گذشتیم

1 از باغ جهان رخ ببستیم و گذشتیم شاخی ز درختی نشکستیم و گذشتیم

2 دامن کش ما بود فریب غم ناموس زین کشمکش بیهده رستیم و گذشتیم

3 هر گه که به ما راحتیان راه گرفتند لختی دل آن طایفه جستیم و گذشتیم

4 پا بست در آتش زدن و رفتن از این دشت خود را به دل سوخته بستیم و گذشتیم

5 گفتند که از کعبه گذشتن نه ز هوش است گفتیم که ما مردم مستیم و گذشتیم

6 صد جا به کمند آمده بودیم در این راه جون برق ز بند همه جستیم و گذشتیم

7 هر گاه که چشم من و عرفی به هم افتاد در هم نگرستیم و گرستیم و گذشتیم

عکس نوشته
کامنت
comment