-
لایک
-
ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 بسیار در فراق تو زنهارها زدیم فریاد عاشقانه به بازارها زدیم
2 همچون گل رخت بنظر در نیامدم بسیارها تفرّج گلزارها زدیم
3 دستم به قدّ سرو روانت نمی رسد بسیار دست بر سر دیوارها زدیم
4 تدبیر راه وصل تو کردن نمی توان عمری در این معامله آن جارها زدیم
5 شبهای تار در غم هجرانت ای صنم بر مردمک ز شوق تو مسمارها زدیم
6 چون چنگ در خروشم و چون نی ز ناله زار در راه عشق روی تو اسرارها زدیم
7 بر روی ما دری نگشادی ز راه وصل سر همچو حلقه بر در تو بارها زدیم
8 در راه وصل اگرچه مغیلان به راه بود ما آتشی ز آه در آن خارها زدیم
9 مسکین دلم ز بار غمت در جهان بسوخت خونابها زدیده بدان بارها زدیم
10 گفتم که نار دل بنشانم به آب اشک ننشست و از فراق تو زنهارها زدیم