- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 ما به کلی طمع وصل بریدیم از تو مرحبانی نزده دست کشیدیم از تو
2 دل که در عشق تو خود را به غلامی بفروخت تا به هیچش ندهی باز خریدیم از تو
3 سالها گرچه نهادیم به تو چشم امید جز جفا و ستم و جور ندیدیم از تو
4 هر سؤالی و دعانی که بر آن در کردیم غیر دشنام جوابی نشنیدیم از تو
5 چه درختی تو که تا در چمن جان رستی بر نخوردیم و گلی نیز نچیدیم از تو
6 در دو لب رنگ برنگ این همه حلوا که تراست و ای عجب چاشنی هم نچشیدیم از تو
7 رفتی از چشم ترو گریه کنان گفت کمال رفت عمر و بمرادی نرسیدیم از تو