ما سال‌ها مجاور میخانه از وحدت کرمانشاهی غزل 44

وحدت کرمانشاهی

آثار وحدت کرمانشاهی

وحدت کرمانشاهی

ما سال‌ها مجاور میخانه بوده‌ایم

1 ما سال‌ها مجاور میخانه بوده‌ایم روز و شبان به خاک درش جبهه سوده‌ایم

2 با رخش صبر وادی لا را سپرده‌ایم اندر فضای منزل الّا غنوده‌ایم

3 پا از گلیم کثرت دنیا کشیده‌ایم خود تکیه ما به بالش وحدت نموده‌ایم

4 با صیقل ریاضت از آیینه ضمیر گرد خودی و زنگ دوئی را زدوده‌ایم

5 زاهد برو که نغمه منصوری از ازل ما بر فراز دار فنا خوش سروده‌ایم

6 بهر قبول خاطر خاصان بزم دوست کاهیده‌ایم از تن و بر جان فزوده‌ایم

7 نادیده‌های چند ز دلدار دیده‌ایم نشنیده‌های چند ز جانان شنوده‌ایم

8 تا رخت جان به سایه سروی کشیده‌ایم صد جوی خون ز دیده به دامن گشوده‌ایم

9 گوی سعادت از سر میدان معرفت وحدت به صولجان ریاضت ربوده‌ایم

عکس نوشته
کامنت
comment