1 ما پرتو عکس نور مشکات توییم پروانهٔ شمع صفت و ذات توییم
2 هستیم ولی بیرخ چون خورشیدت پیدانشویم، از آنکه ذرات توییم
1 بگذاشتهام، تا چه کند نرگس مستت؟ با یار پسندیده که پیمان نواستت
2 رای دو دلی کردن و آهنگ جدایی گفتی که: ندارم من و میبینم و هستت
1 چون نیست یار در غم او هیچ کس مرا ای دل، تو دست گیر و به فریاد رس مرا
2 سیر آمدم ز عیش، که بیدوست میکنم بی او چه باشد؟ ازین عیش بس مرا
1 حاشا! که جز هوای تو باشد هوس مرا یا پیش دل گذار کند جز تو کس مرا
2 در سینه بشکنم نفس خویش را به غم گر بیغمت ز سینه بر آید نفس مرا