ای خسته دل شکسته ما از جامی غزل 21

ای خسته دل شکسته ما

1 ای خسته دل شکسته ما از طالع ناخجسته ما

2 جز تیغ تو آرزو ندارد مرغ دل بال بسته ما

3 مادام هوس نهادگانیم تو آهوی دام جسته ما

4 گفتی ز بنفشه دست بر دست این سنبل دست بسته ما

5 در دسته سنبل تو بسته ست جانهای ز غم نرسته ما

6 گفتیم چو جام می شکسته ست دلهای به خون نشسته ما

7 گفتی جامی درستی دل این بس که بود شکسته ما

عکس نوشته
کامنت
comment