- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 ما گنج قدیمیم درین دیر کهن سال ما را چه بود گر بشناسی بهمه حال؟
2 ای خواجه سر سال شد و نوبت مستیست مستان خرابیم، نه امسال چو هر سال
3 معشوق چو جانست و ندانم که چه جانست؟ هر جا که رود میرودش عشق بدنبال
4 آنجا که سراپرده اجلال تو باشد جانها همه مستند، اگر رستم، اگر زال
5 از روی دل افروز تو جان را نتوان برد وان زلف سیه رنگ تو دالست برین، دال
6 در مدرسه و صومعه گردیدم و دیدم: آنجا همه قال آمد و اینجا همه احوال
7 قوال چه خوش گفت که: جز دوست کسی نیست قاسم بسماع آمد از گفته قوال