- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 آن کزو داریم درد دل دوای جان ماست درد کز جانان بود سرمایه درمان ماست
2 یوسف مصر دلست و همچو جان ما را عزیز بی رخش فردوس اعلی کلبه احزان ماست
3 آبروئی نیست ما را پیش آن سلطان حسن ور بود آنهم ز سیل چشم اشک افشان ماست
4 عاقلان گویند در زنجیر زلفش دل مبند این دل دیوانه پندارند در فرمان ماست
5 گفت نزد ما ز حرمت کس نمی یارد رسید گر چه حرمت هست لیکن این خود از حرمان ماست
6 ما چو ترک جان گرفتیم از پی جانان خویش اندرین ره هر چه آن دشوار هست آسان ماست
7 جان فدا کردیم و سر در پایش افکند و نگفت هرگز او کابن یمین سرگشته و حیران ماست