1 ما همچو گل به چاک گریبان نشستهایم چون لاله در لباس شهیدان نشستهایم
2 هر یک به فکر طرّهای آشفتهخاطریم جمعیم دوستان و پریشان نشستهایم
3 یاران و بوی گل همه در سِیْرِ گلشنند ما همچو غنچه پای به دامان نشستهایم
4 جز نان خشک، قسمت ما نیست از جهان گویی مگر به سفرهٔ دهقان نشستهایم
5 جنبیدن است باعث آزار ما سلیم گویی چو تیر بر سر پیکان نشستهایم