- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 ما نه مردان سرپنحه و بازوی توایم کارما با جدل و قوّت بازو مفکن
2 ما به پشتیّ چو تو صدر همی سینه کنیم این چنین لاغریان را تو ز پهلو مفکن
3 با روی شهر سلامت زرضای تو کنند وقت خوفست عمارت کن و بارو مفکن
4 هر چه با سگ بتوان کرد بکن با من لیک شیر مردا! گنه گرگ بر آهو مفکن
5 جرّه بازان همه از بیم تو پر می فکنند تو همای کرمی صعوه و تیهو مفکن
6 دم بدم لاف هوای تو زنم همچون نای پس چو چنگم زعنا در پس زانو مفکن
7 هم حق خدمت و هم حرمت پیریست مرا این همه حرمت و حق خیره بیکسومفکن
8 گرهی کان به سه سالت شود از ابرو باز بدو چشمت که بیک لحظه برابرو مفکن