خرقه پوشانیم ما در قید عالم نیستیم از سعیدا غزل 508

سعیدا

سعیدا

سعیدا

خرقه پوشانیم ما در قید عالم نیستیم

1 خرقه پوشانیم ما در قید عالم نیستیم همچو شاهان جهان منت کشی هم نیستیم

2 انس با دشمن چو شد دوری از او دل می گزد می شویم آشفته آن روزی که بی غم نیستیم

3 جام زرین گو نباشد کاسهٔ گل بهتر است پادشاه عالم آبیم ما جم نیستیم

4 خاکساری های ما تسخیر عالم کرده است چون سلیمان در تلاش دیو [و] خاتم نیستیم

5 می رود از دیده خون روزی که با دلدار خویش چون دو چشم پاک بین سر بر سر هم نیستیم

6 دلو را در چاه کردن جستجوی یوسف است ورنه ما لب تشنهٔ حیوان و زمزم نیستیم

7 جنس را با جنس الفت هاست از روز ازل نیست آدم در جهان یا آن که آدم نیستیم

8 گریه را ظاهر نمی سازیم در گلزار عشق ما حریف شوخ چشمی های شبنم نیستیم

9 دم زدن بیجاست از هستی سعیدا زان که ما چون حبابی یک دمی هستیم و یک دم نیستیم

عکس نوشته
کامنت
comment
بنر