در خانه ای که جای کسی نیست جای ماست از سعیدا غزل 104

در خانه ای که جای کسی نیست جای ماست

1 در خانه ای که جای کسی نیست جای ماست بامی که بر هواست بنایش بنای ماست

2 لنگر، جفا و صبر و هوا جذب و موج، اشک خون بحر و دل سفینه و غم ناخدای ماست

3 آن را که احتیاج نباشد به بندگی از بندگان بی سر و سامان خدای ماست

4 در کارگاه عشق، دل سنگ تیره را آن صیقلی که آینه سازد جلای ماست

5 ما را نه دوستیست به دشمن گداز ما بیگانه هر که شد ز جهان آشنای ماست

6 مرغی که بال و پر به هوای خدنگ او از استخوان کشیده سعیدا همای ماست

عکس نوشته
کامنت
comment