- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 سر نهادیم بسودای کسی کاین سر ازوست نه همین سر که تن و جان و جهان یکسر ازوست
2 گر گل افشاند و گر سنگ زند چتوان کرد مجلس و ساقی و مینا و می و ساغر ازوست
3 کر بتوفان شکند یا که بساحل فکند ناخداییست که هم کشتی و هم صرصر ازوست
4 من بدل دارم و شاهد برخ و شمع بسر آنچه پروانه ی دلسوخته را در پر ازوست
5 از من ای باد بگو خیل گنهکاران را غم مدارید که گر جرم زما آذر ازوست
6 هوسی خام بود شادی دل جز بغمش خنک آن سوخته کش سود غمی بر سر ازوست
7 چه نویسم که سزاوار سپاسی باشد معنی و لفظ و مداد و قلم و دفتر ازوست
8 دولت شاه جهان باد فزاینده نشاط کاین فروغیست که بر خلق ضیا گستر ازوست