1 ما مست مدام کوی آن خماریم عالم همگی شراب و ما می خواریم
2 هر لحظه جهان بجرعه نوشیدیم مست ابدیم و از ازل خماریم
1 گفت درویشی که روزی از قضا می شدم اندر بیابان با رضا
2 در میان آن بیابان مهیب ناگهان دیدم یکی شخص غریب
1 گر هوای این سفر داری دلا دامن رهبر بگیر و برتر آ
2 خود ارادت ترک عادت می شمر ترک عادت را سعادت می شمر
1 پیش از بنای دیر جهان دیر سالها با دوست بودهایم به انواع حالها
2 سرخوش ز جام وصل و در آغوش یار خود بودیم بیجفای رقیب و ملالها