از جان گذشته ایم و بجانان از نشاط اصفهانی غزل 196

نشاط اصفهانی

آثار نشاط اصفهانی

نشاط اصفهانی

از جان گذشته ایم و بجانان رسیده ایم

1 از جان گذشته ایم و بجانان رسیده ایم از درد رسته ایم و بدرمان رسیده ایم

2 ما را بسر توقع سامان خویش نیست کز سر گذشته ایم و بسامان رسیده ایم

3 رین ره ببوی طره ی مشکین دلفریب مسکین و دلفکار و پریشان رسیده ایم

4 ناصح مگو ملامت شوریدگان عشق نا خوانده ما نه بر سر این خوان رسیده ایم

5 از پیشگاه میکده تا بارگاه یار سد بار بیش مست و غزلخوان رسیده ایم

6 تا تیغ خصم را سپر آرم ز جام دوست ساقی بیار می که بمیدان رسیده ایم

7 نیروی عشق بین که در این دشت بی کران گامی نرفته ایم و بپایان رسیده ایم

8 بر لمعه ی سراب روانند همرهان زین ره که ما بچشمه ی حیوان رسیده ایم

9 بر چرخ و آفتاب بنازیم ما نشاط کز آستان سایه ی یزدان رسیده ایم

عکس نوشته
کامنت
comment