- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 ما به دور باده در کوی مغان آسودهایم از جفا و جور و دور آسمان آسودهایم
2 در حضور ما نمیگنجد گرانی جز قدح راستی ما از حضور این گران آسودهایم
3 زاهدم گوید که فردا خواهم آسود از بهشت گو: برو زاهد بیاسا ما از آن آسودهایم
4 چرخ در کار زمین است و زمین در بار چرخ هر یکی را حالتی ما در میان آسودهایم
5 هر که را میبینم از کار جهان در محنت است کار ما داریم کز کار جهان آسودهایم
6 پیش از این از کبر اگر سودیم سر بر آسمان بر زمین یکسر نهادیم این زمان آسودهایم
7 صدر جوی بارگاه قرب میگردد به جان بر بساط عجز و ما بر آستان آسودهایم
8 زین دو قرص گرم و سرد هفت خوان آسمان کس نیاسودست و ما زین هفت خوان آسودهایم
9 دوستان از بوستان جویند سلمان میوهها ما به انفاس نسیم بوستان آسودهایم