- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 ما گرفتاریم و غیر از ناله نبود کار ما بیضهٔ بلبل بود هر غنچهٔ گلزار ما
2 دست بر سر میزند همچون مگس شکرفروش زهر خود را بس که شیرین کرد در بازار ما
3 عشق کار خویش را کی می گذارد ناتمام چارسویی می کند یک خشت را معمار ما
4 بر سر ما گر رسد دستی، ز بس آشفته ایم مغز سر چون گرد خیزد از سر دستار ما
5 ما اسیران بس که در کوی محبت عاجزیم پیش هر شبنم کند افتادگی دیوار ما
6 یاد زلف خوبرویان موج کفر باطن است در درون ماست چون نال قلم زنار ما
7 عشق دایم عشقبازان را به کشتن می دهد لشکر ما در شکست است از سپهسالار ما
8 کو توانایی که پا از آستان بیرون نهیم هند اگر چون سایه آید در پس دیوار ما
9 داغ سودا سوختیم از عشق تا بر سر سلیم مهر شد دیگر ز دیوان جنون طومار ما