1 از عشق بسینه شعله ای افروزیم از اشک بدیده موجه ای اندوزیم
2 شاید که ازین گرد بطالت شوییم باشد که از آن پرده ی غفلت سوزیم
1 نوبت عیداست و عید دولت و دین است عید بدوران شهریار قرین است
2 خطبة دولت بنام حامی ملک است شاهد دنیا بکام ناصر دین است
1 شاهد ما چه غم ار پرده دروقلاش است آفتاب است و نهان از نظر خفاش است
2 مردمان بیشتر آنست که غافل گذرند زحدیثی که بهر کوچه و برزن فاش است
1 نوبت خرمی بستان است عهد سرو و سمن و ریحان است
2 نرگس از خواب مگر دیده گشود که بر آن ژاله گلاب افشان است