- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 باز منزل بسر کوی نگار آوردیم بهر خاک درش از دیده نثار آوردیم
2 شکر کردیم چو دیدیم گل عارض او که زمستان غمش را ببهار آوردیم
3 برکنارست ز ما آن بت و ما خود دل زار در میان با غمش از بهر کنار آوردیم
4 گفتم آورده ام از عشق تو دیوانه دلی گفت با سلسله آن مشک تتار آوردیم
5 جان زیان گشت ز سود او جوی سود نداشت در جهان لطف و حیل با تو بکار آوردیم
6 عاشقانی که بخاک در تو بگذشتند همه گفتند کز آنجا دل زار آوردیم
7 مکن ای دوست که چون ابن یمینت گویند که ز خاک در آن یار غبار آوردیم