🌟 نیت کن و فال حافظ بگیر 🌟
مجیرالدین بیلقانی

مجیرالدین بیلقانی

مجیرالدین بیلقانی
مجیرالدین بیلقانی

رفت ز ماهی برون از مجیرالدین بیلقانی قصیده 71

قصیده 71 ام از 504 قصاید

رفت ز ماهی برون چشمه آتش فشان

🌙 حالت شب
شماره بیت
اندازه متن
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5
  • 6
  • 7
  • 8
  • 9
  • 10
  • 11

1 رفت ز ماهی برون چشمه آتش فشان شمع فلک را ز صفر سفره نهاد آسمان

2 شب ز چه کاهد چو شمع هر چه شب آمد از آنک رفت به برج شمال خسرو گردون ستان

3 دوش به دست صبا لاله بر افروخت شمع یعنی با عدل گل زان بود این را امان

4 در غم نقصان عمر لاله و شمعند از آنک شد سیه و سوخته دود دل این و آن

5 در یرقان شد چو شمع دیده نرگس به باغ تا جگر آب و خاک یافت ز گرمی نشان

6 مجلس انس است باغ گل می و بلبل حریف لاله سیراب شمع نرگس تر نقل دان

7 من غلطم زانکه هست برق درخشنده شمع لاله و ابر از صفت ساقی و رطل گران

8 باد که بد شمع کش تا که ره گل گشاد فاخته دادش لقب پیک سلاطین نشان

9 سبزه زبان لابه کرد شمع صفت پیش باد تا دهدش زینها ز آتش خویش ارغوان

10 مجلسیی شد چو شمع نرگس تر تا به صبح باز نماید بدو فاخته سحرالبیان

11 داعی حق بلبل است در چمن ایرا که هست وقت سحر در سخن نایب شمع جهان

مجیرالدین بیلقانی از شاعران بزرگ قرن 6 هجری می باشد و سبک شعری ایشان عراقی است.
اثر رفت ز ماهی برون چشمه آتش فشان قصیده 71 ام از 504 قصاید در دیوان اشعار مجیرالدین بیلقانی می باشد
شعر قالب : قصیده سبک : عراقی
عکس نوشته
کامنت
سوالات متداول درباره شعر رفت ز ماهی برون چشمه آتش فشان

شاعر شعر رفت ز ماهی برون چشمه آتش فشان چه کسی است ؟

شاعر شعر رفت ز ماهی برون چشمه آتش فشان مجیرالدین بیلقانی می باشد.

شعر رفت ز ماهی برون چشمه آتش فشان در چه دوره‌ای سروده شده است؟

این شعر در قرن 6 سروده شده است.

قالب شعر رفت ز ماهی برون چشمه آتش فشان چیست ؟

قالب شعر رفت ز ماهی برون چشمه آتش فشان قصیده است

سبک شعر رفت ز ماهی برون چشمه آتش فشان چیست ؟

سبک شعر رفت ز ماهی برون چشمه آتش فشان سبک عراقی است

مضمون اصلی شعر رفت ز ماهی برون چشمه آتش فشان چیست؟

این شعر در دسته‌بندی شعر فارسی, شعر کوتاه, طبیعت, عارفانه, عاشقانه, غمگین, مرگ, می‌نوشی قرار دارد و مضمون اصلی آن شعر فارسی, شعر کوتاه, طبیعت, عارفانه, عاشقانه, غمگین, مرگ, می‌نوشی است.
مجیرالدین بیلقانی

رفت ز ماهی برون از مجیرالدین بیلقانی قصیده 71

قصیده 71 ام از 504 قصاید
بنر