- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 چشم تا بر آفتاب عارضت وا می کنیم همچو شبنم خویش را محو تماشا می کنیم
2 ما قناعت پیشگان چون شمع شبهای فراق یک گل داغ تو در کار سراپا می کنیم
3 در هوایت گشته این از بس سراپا آرزو جای خود را در حریم خاص دلها می کنیم
4 قطره های خون بجای نکته ریزد خامه ام نامه را از بسکه دردآلود انشا می کنیم
5 سودها بر خورد ما را در ره رفتن ز خویش صد فلاطون را به یک دیوانه سودا می کنیم
6 بسکه می دزدیم امشب از حیا زان رو نگاه تا سحرگه داغ دل را چشم بینا می کنیم
7 شد دل ما پای تا سر غنچه سان جویا دهان بوسه ها زان لعل لب از بس تمنا می کنیم