-
لایک
-
ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 ای بهر قتل ما زده بر ابروان گره بگشا به خنده آن لب و از ابرو آن گره
2 سوسن که با دهان تو از غنچه لاف زد از خجلتش فتاده نگر بر زبان گره
3 مشاطه را ز طره او دست کوته است جعد بنفشه را نزند باغبان گره
4 چون گل زری که هست به می گر دهی بباد به زانکه غنچه وار زنی بر میان گره
5 شبها چو چنگ ناله شاهی ز زلف اوست زانش فتاده است به رگهای جان گره