ای بهر قتل ما زده از امیر شاهی سبزواری غزل 159

امیر شاهی سبزواری

آثار امیر شاهی سبزواری

امیر شاهی سبزواری

ای بهر قتل ما زده بر ابروان گره

1 ای بهر قتل ما زده بر ابروان گره بگشا به خنده آن لب و از ابرو آن گره

2 سوسن که با دهان تو از غنچه لاف زد از خجلتش فتاده نگر بر زبان گره

3 مشاطه را ز طره او دست کوته است جعد بنفشه را نزند باغبان گره

4 چون گل زری که هست به می گر دهی بباد به زانکه غنچه وار زنی بر میان گره

5 شبها چو چنگ ناله شاهی ز زلف اوست زانش فتاده است به رگهای جان گره

عکس نوشته
کامنت
comment
بنر