- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 باده خوریم ز اول شب تا دم صباح مستی کنیم چون شتران علم جناح
2 زاهد که دل به شاهد دنیا دهد کجا در خانقه بماند و در خلوت و صلاح
3 با دوست بایدم که چو بی دوست هیچ نیست آسایشی ز زندگی و راحتی ز راح
4 گویند می مخور که حرام است بل که خوک بر مستحق به وقت ضرورت بود مباح
5 ما آب خوریم و تو خون می خوری به جهل عین عقوبت است و گمان می بری فلاح
6 عهد وفا ز مردم نا کس طمع مدار هرگز تو بوی مشک شنیدی ز مستراح
7 قلاّش خوان مرا نه نزاری و لایق است این نام عاشقانه که خود کردم اصطلاح