- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 بردیم ز کویش، دم سردی و گذشتیم سودیم بر آن در، رخ زردی و گذشتیم
2 یاران بستادند که این جلوه گه کیست ما سرمه گرفتیم ز گردی و گذشتیم
3 هر گه که ره ما به یکی راه رو افتاد دیدیم چو خود، یکی بیهده گردی و گذشتیم
4 چون باد صبا، روی به هر سو که نهادیم چیدیم غبار ره مردی و گذشتیم
5 آن در که پای دل ما داشت به زنجیر گفتیم به دیوانهٔ فردی و گذشتیم
6 هر گه که گذار من و عرفی به هم افتاد دادیم به هم تحفهٔ دردی و گذشتیم