جهان ملک خاتون

جهان ملک خاتون

جهان ملک خاتون
جهان ملک خاتون

ما را ز سر کوی غمت راه از جهان ملک خاتون غزل 286

غزل 286 ام از 1809 غزلیات

ما را ز سر کوی غمت راه به در نیست

1 ما را ز سر کوی غمت راه به در نیست مشکل که جز این کوی مرا روی دگر نیست

2 دل بردی و جان را به غم عشق سپردی و امروز غذایم بجز از خون جگر نیست

3 این شب چه شب محنت ایام فراقست فریاد که در وی اثر صبح مگر نیست

4 در ظلمت این شب که تواند قدمی رفت کاین راه پر از خوف و امّید سحر نیست

5 از آتش هجران تو بگداخت جهانی واندر دل خارای تو یک ذرّه اثر نیست

6 نگذشت چرا بر من خاکی ز سر لطف آن سرو گل اندام که بر ماش گذر نیست

7 در مکتب عشاق بسی سعی نمودیم ما را بجز از آیت عشق تو ز بر نیست

عکس نوشته
کامنت

سوالات متداول درباره شعر ما را ز سر کوی غمت راه به در نیست

شاعر شعر ما را ز سر کوی غمت راه به در نیست چه کسی است ؟

شاعر شعر ما را ز سر کوی غمت راه به در نیست جهان ملک خاتون می باشد.

شعر ما را ز سر کوی غمت راه به در نیست در چه دوره‌ای سروده شده است؟

این شعر در قرن 8 سروده شده است.

قالب شعر ما را ز سر کوی غمت راه به در نیست چیست ؟

قالب شعر ما را ز سر کوی غمت راه به در نیست غزل است

مضمون اصلی شعر ما را ز سر کوی غمت راه به در نیست چیست؟

این شعر در دسته‌بندی اجتماعی, شعر فارسی, شعر کوتاه, طبیعت, عارفانه, عاشقانه, غمگین, مرگ, می‌نوشی قرار دارد و مضمون اصلی آن اجتماعی, شعر فارسی, شعر کوتاه, طبیعت, عارفانه, عاشقانه, غمگین, مرگ, می‌نوشی است.
بنر