- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 خواهیم چون زلیخا، یوسف رخی گزیدن بس دامنش گرفتن، وانگه فرو کشیدن
2 بیجهد بر نیاید، جان عزیز باید جان عزیز دادن، یوسف به جان خریدن
3 گم کردهایم خود را، راهی نمای مطرب باشد مگر بدان ره، در خود توان رسیدن
4 حاجی دگر نبرد، قطعا ره بیابان مسکین اگر تواند، یکره ز خود بریدن
5 نی هر دمم ز مسجد، خواند به کوی رندی قول وی از بن گوش، میبایدم شنیدن
6 از گفتگوی واعظ، مخمور را چه حاصل؟ میبایدش کشیدن، وز درد سر رمیدن
7 باد صبا ز زلفش خوش میجهد ندانم کز بند او صبا را، چون دل دهد جهیدن
8 بر هر طرف که تابد خورشید وش عنان را چون سایه در رکابش، خواهم به سر دویدن
9 سلمان بنام و نامه، درکش قلم که خواهند این نامها ستردن، وین نامهها دریدن