ما را دلی بود که ز دنیای دیگر از رهی معیری غزل 15

رهی معیری

آثار رهی معیری

رهی معیری

ما را دلی بود که ز دنیای دیگر است

1 ما را دلی بود که ز دنیای دیگر است ماییم جای دیگر و او جای دیگر است

2 چشم جهانیان به تماشای رنگ و بوست جز چشم دل که محو تماشای دیگر است

3 این نه صدف ز گوهر آزادگی تهی است وآن گوهر یگانه به دریای دیگر است

4 در ساغر طرب می اندیشه سوز نیست تسکین ما ز جرعه مینای دیگر است

5 امروز می‌خوری غم فردا و همچنان فردا به خاطرت غم فردای دیگر است

6 گر خلق را بود سر سودای مال و جاه آزاده‌مرد را سر و سودای دیگر است

7 دیشب دلم به جلوه مستانه‌ای ربود امشب پی ربودن دل‌های دیگر است

8 غمخانه‌ای‌ست وادی کون و مکان رهی آسودگی اگر طلبی جای دیگر است

عکس نوشته
کامنت
comment