شادمان گشت دلم کز درم از جهان ملک خاتون غزل 593

جهان ملک خاتون

آثار جهان ملک خاتون

جهان ملک خاتون

شادمان گشت دلم کز درم آن یار آمد

1 شادمان گشت دلم کز درم آن یار آمد شاخ امّید دل غمزده در بار آمد

2 دلبر از راه جفا گشت و وفا کرد ای دل مگر آن آه سحرگاه تو در کار آمد

3 راستی سرو ز رشک قدش از پای افتاد تا که آن قامت رعناش به رفتار آمد

4 تا سر زلف سمن سای تو بگشود صبا آهوی از نکهت آن بوی به رفتار آمد

5 مرغ جانم به سر زلف تو بگذشت شبی ناگه از دانه خال تو گرفتار آمد

6 گل فروریخت ز شرم رخ جان پرور تو تا که آن روی چو گلنار به گلزار آمد

7 تا درخت غم عشقت بنشاندم به جهان هر دمم درد دل و خون جگر بار آمد

عکس نوشته
کامنت
comment