- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 مست بودیم بگلبانگ تو هشیار شدیم خفته بودیم بآواز تو بیدار شدیم
2 شوری از میکده عشق تو در جان افتاد فارغ از خرقه و سجاده و زنار شدیم
3 همه گفتند که: او عازم خمار شدست کف زنان رقص کنان بر در خمار شدیم
4 چون بدیدیم که وصل تو بما می نرسد با دل شیفته خوش بر سر زنهار شدیم
5 من چه گویم که: نسیمی ز وصال تو وزید؟ خار بودیم و لیکن همه گلزار شدیم
6 غیر تو با تو حجابست، بجایی نرسید پشت پایی بزدیم از همه بیزار شدیم
7 پرتو روی تو بر چهره زردم افتاد از صفای رخ تو قاسم انوار شدیم