- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 ما تو را دلدار خود پنداشتیم وز تو چشم مردمیها داشتیم
2 تخم مهر رویت ای نامهربان سالها در وادی جان کاشتیم
3 هرچه کردی با من از جور و جفا گرچه آن بد بود نیک انگاشتیم
4 تا نهادی دل به مهر دیگران ما امید از لطف تو برداشتیم
5 سالها تا رایت مهر و وفا عاشقانه در جهان افراشتیم
6 چون جفا و جورت از حد درگذشت کار خود را با خدا بگذاشتیم
7 گر به ناحق غمزهات خونم بریخت جانب حق را فرو نگذاشتیم