- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 بس رنج در آماجگه عشق تو بردیم مردیم و خدنگی ز کمان تو نخوردیم
2 با سوز دلی گرمتر از آتش بهمن چون آب دی از سردی مهر تو فسردیم
3 بیماه رخت همچو حکیمان رصد بند شب تا به سحر ثابت و سیاره شمردیم
4 در بزم صفا صافخوران صدر نشینند ما زیرنشینان صف آلودهٔ دردیم
5 المنهٔ لله که ز آیینهٔ هستی زنگ دویی از صیقل توحید ستردیم
6 تا نفس نکُشتیم نگشتیم مسلمان تا لطمه نخوردیم چو گو گوی نبردیم