بس رنج در آماجگه عشق تو بردیم از قاآنی غزل 52

بس رنج در آماجگه عشق تو بردیم

1 بس رنج در آماجگه عشق تو بردیم مردیم و خدنگی ز کمان تو نخوردیم

2 با سوز دلی گرمتر از آتش بهمن چون آب دی از سردی مهر تو فسردیم

3 بی‌ماه رخت همچو حکیمان رصد بند شب تا به سحر ثابت و سیاره شمردیم

4 در بزم صفا صاف‌خوران صدر نشینند ما زیرنشینان صف ‌آلودهٔ دردیم

5 المنهٔ لله که ز آیینهٔ هستی زنگ دویی از صیقل توحید ستردیم

6 تا نفس نکُشتیم نگشتیم مسلمان تا لطمه نخوردیم چو گو گوی نبردیم

عکس نوشته
کامنت
comment