سخن صریح سراییم، عشق پنهان از حزین لاهیجی غزل 55

حزین لاهیجی

آثار حزین لاهیجی

حزین لاهیجی

سخن صریح سراییم، عشق پنهان را

1 سخن صریح سراییم، عشق پنهان را به خون دیده طرازیم، لوح دیوان را

2 به دین و دل چه عجب شیخ شهر اگر نازد ندیده یک نظر، آن چشم نامسلمان را

3 نمی شود لب شیرین خاطر آشوبان که نشکنند به داغ دلم، نمکدان را

4 صباح وصل تو کو تا قیامت انگیزم؟ به سینه حشر کنم داغهای پنهان را

5 بود که، نخل خزان دیده ام بهار کند ز فیض گریه کنم سبز، خار مژگان را

6 دمد ز هرکف خاکیش، سنبلستانی خراب کردهٔ آن طرهٔ پریشان را

7 هزار سینه به تار نگه رفو سازد چه غم ز دامن چاک است ماه کنعان را؟

8 شبی نمی شود از شور سیل مژگانم که خون به تن نشود خشک، شاخ مرجان را

9 نشسته ای به گلستان چرا فسرده، حزین ؟ به ناله ای بفزا، شور عندلیبان را

عکس نوشته
کامنت
comment