-
لایک
-
ذخیره
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
- سوالات متداول
- شاعر
- عکس نوشته
1 ما دگر بوی کسی برنتوانیم گرفت هر زمان شیوه ی دیگر نتوانیم گرفت
2 در وفای تو اگر سر برود از سر دست شرط عهدی دگر از سرنتوانیم گرفت
3 گر ز هر گوشه هلیلی به درآید ماییم که چو از هر کم مزهر نتوانیم گرفت
4 آفتابی تو و ما سایه از آن در عقبیم که قدم از قدمت برنتوانیم گرفت
5 ما ضعیفیم و سبک دل تو گرانی مشمر گر میانت چو کمر در نتوانیم گرفت
6 یار چون لشکری افتاد مسافر گشتیم ترک دنباله ی لشکر نتوانیم گرفت
7 روی در روی خیال تو کنم اولاتر که ازین روی نکوتر نتوانیم گرفت
8 رنگ رخ ساره چنین زرد از آن می داریم که بر سیم تو بی زر نتوانیم گرفت
9 به گریبان هوای دل خود در زده چنگ دامن دوست عجب گر نتوانیم گرفت
10 تکیه بر صبر نزاری نتوان کرد ای دل نه که آرام بر آذر نتوانیم گرفت