ما آینه کون و مکان روی از اسیری لاهیجی غزل 342

1 ما آینه کون و مکان روی تو دیدیم جان دو جهان بسته بیکموی تو دیدیم

2 شد نرگس مخمور تو سرفتنه دوران آشوب جهان غمزه جادوی تو دیدیم

3 ما قبله جانها بیقین روی تو گفتیم محراب جهان را خم ابروی تو دیدیم

4 زنجیر دل خلق و کمند همه جانها از سلسله حلقه گیسوی تو دیدیم

5 هر سو که رخ آرند بهر مذهب و هر دین روی همه بی روی و ریا سوی تو دیدیم

6 هر عاشق اگر داد بمعشوق دگر دل ما عشق همه بررخ دلجوی تو دیدیم

7 مجموع کتاب و همه آیات و معانی مکتوب شده بر ورق روی تو دیدیم

8 خوی خوش عشاق تو ای کان ملاحت یک شمه بروی تو که از خوی تو دیدیم

9 چون مهر رخت دید ز هر ذره اسیری شیدای جهانش همه بر بوی تو دیدیم