دیده بر روی خیال تو شبی از جویای تبریزی غزل 818

جویای تبریزی

آثار جویای تبریزی

جویای تبریزی

دیده بر روی خیال تو شبی واکردیم

1 دیده بر روی خیال تو شبی واکردیم چشم پوشیده جمال تو تماشا کردیم

2 الفت عالمیان بسکه نفاق آمیز است خویش را گرد رم وحشت عنقا کردیم

3 نارسا طالع ما بین! که به جایی نرسید ناله هر چند که در هجر تو شبها کردیم

4 می توان صبحدم از بستر ما گلها چید یاد روی تو ز بس در دل شبها کردیم

5 تبسم خانه زاد آن لب کم گوست می دانم ملاحت از نمک پرورده های اوست می دانم

6 قیامت دوش بر دوش خرام سرو آزادش رعونت سایه پرورد نهال اوست می دانم

7 زجوش بی دماغی نکهت گل بر نمی تابم سرم سودایی آن زلف عنبربوست می دانم

8 ز سیر گلشن کشمیر گلها می توان چیدن نیسمش از هواداران آن گیسوست می دانم

9 وفا از دور گردان نگاه او بود جویا تغافل، پیشهٔ آن نرگس جادوست می دانم

عکس نوشته
کامنت
comment