- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 ز لوح سینه ستردیم، علم فتوا را به آب میکده شستیم، لوث تقوا را
2 به بوی سنبل خلد، آستین فشان بینم مقیدان سر زلف عنبرآسا را
3 میان ما و تو مشکل حکایتی ست که نیست مرا دل و تو ندانسته ای، مدارا را
4 به یاد لالهٔ رخسار آتشین رویی ز خون دیده دهم آب، کوه و صحرا را
5 خراب نرگس مست سهی قدان گردم که داده اند به تاراج غمزه دلها را
6 به نسبت تو مگر خاطرم بیاساید که سر به کشور دل داده شور و غوغا را
7 به ارمغان برسان ای صبا شمیم گلی که سر عشق بود فاش، پیر دانا را
8 دلم ز جلوه ی این خلق بی اصول گرفت خدا کند که ببینیم، رقص مینا را
9 ز خاک صومعه ها، بوی شید می آید کشم به دیده، غبار در کلیسا را
10 ز بس رمیده دل از اهل خانقاه، حزین به دیده می سپرم راه دیر ترسا را