گفتیم بکوشش بتوان از ابن یمین فریومدی قطعه‌ 342

ابن یمین فریومدی

ابن یمین فریومدی

ابن یمین فریومدی

گفتیم بکوشش بتوان یافت در آفاق

1 گفتیم بکوشش بتوان یافت در آفاق یاری که توانیم همه عمر بهم بود

2 سر تا سر آفاق بگشتیم و ندیدیم یاری که توان گفت که از اهل کرم بود

3 دیدیم سه یار از همه عالم که در ایشان آئین صفا بود و دم صدق و قدم بود

4 یاری که بدست آمد و سر باخت شب و روز واندر همه حالی بقدم بود قلم بود

5 و آن یار که بد همدم و دم زد ز سر صدق صبح است که با ما همه دم در سر دم بود

6 و آن یار که با ما بوفا بود یکی دم غیبت ننمود از دل سودا زده غم بود

7 گر معرفتت هست برون زین مطلب یار تا عاقبت کار نباید به ندم بود

عکس نوشته
کامنت
comment