- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 با توسن خیال به هر سو شتافتیم از دوست غیر، نام نشانی نیافتیم
2 دلبر نشسته در دل و ما بیخبر از او بیهوده کوه و دشت و بیابان شتافتیم
3 گفتیم ترک صحبت ابنای روزگار مردانهوار روی دل از جمله تافتیم
4 معلوم شد که میکده و خانقه یکیست این نکته را چو اصل حقیقت شکافتیم
5 شد عاقبت کفن به تن آن جامهای که ما از پود مهر و تار وفای تو بافتیم
6 یک ره عدم شدیم پس از مشرق وجود خورشیدوار بر همه آفاق تافتیم
7 وحدت اگر چه در سخن سفتهای ولیک کوتاه کن که قافیه دیگر نیافتیم