ما به یادت نشسته خاموشیم از جامی غزل 630

ما به یادت نشسته خاموشیم

1 ما به یادت نشسته خاموشیم کرده از خویشتن فراموشیم

2 بر سر بستر غمت شبها محنت و درد را هم آغوشیم

3 در قدح دیده ایم عکس لبت باده ناخورده رفته از هوشیم

4 گر به مضراب غصه نخراشی رگ رگ ما چو چنگ نخروشیم

5 تا تو در گوش کرده ای حلقه ما غلامان حلقه در گوشیم

6 دوش بودیم با تو دوش به دوش زنده امشب ز لذت دوشیم

7 درد دردت صلا زدم دل را گفت جامی بنوش تا نوشیم

عکس نوشته
کامنت
comment