- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 ما در طلب دوست فراوان بدویدیم بسیار دویدیم ولیکن نرسیدیم
2 تا لمعه رخسار تو بر جان و دل افتاد از دولت دیدار تو بر عرش پریدیم
3 ما روی تو دیدم درین دیر کهنسال المنة الله که نمردیم و بدیدیم
4 در دست غمت بی دل و بیچاره و صبریم وز جور غمت جامه بصد پاره دریدیم
5 بیچاره بماندیم، چنین واله و حیران چون ذکر تو از کعبه و بت خانه شنیدیم
6 چون روی تو دیدیم بگفتیم شهادت المنة الله که سعیدیم و شهیدیم
7 چون قاسم بیچاره ترا دید درین راه ما پیر کمالیم و مرادیم و مریدیم