اقبال لاهوری

اقبال لاهوری

اقبال لاهوری
اقبال لاهوری

در گذشتیم از هزاران از اقبال لاهوری جاویدنامه 32

جاویدنامه 32 ام از 953 جاویدنامه

در گذشتیم از هزاران کوی و کاخ

1 در گذشتیم از هزاران کوی و کاخ بر کنار شهر میدان فراخ

2 اندر آن میدان هجوم مرد و زن در میان یک زن قدش چون نارون

3 چهره اش روشن ولی بی نور جان معنی او بر بیان او گران

4 حرف او بی سوز و چشمش بی نمی از سرور آرزو نامحرمی

5 فارغ از جوش جوانی سینه اش کور و صورت ناپذیر آئینه اش

6 بیخبر از عشق و از آئین عشق صعوهٔ رد کردهٔ شاهین عشق

7 گفت با ما آن حکیم نکته دان «نیست این دوشیزه از مریخیان

8 ساده و آزاده و بی ریو و رنگ فرز مرز او را بدزدید از فرنگ

9 پخته در کار نبوت ساختش، اندرین عالم فرو انداختش

10 گفت نازل گشته ام از آسمان دعوت من دعوت آخر زمان

11 از مقام مرد و زن دارد سخن فاش تر می گوید اسرار بدن

12 نزد این آخر زمان تقدیر زیست در زبان ارضیان گویم که چیست»

عکس نوشته
کامنت

سوالات متداول درباره شعر در گذشتیم از هزاران کوی و کاخ

شاعر شعر در گذشتیم از هزاران کوی و کاخ چه کسی است ؟

شاعر شعر در گذشتیم از هزاران کوی و کاخ اقبال لاهوری می باشد.

شعر در گذشتیم از هزاران کوی و کاخ در چه دوره‌ای سروده شده است؟

این شعر در قرن 14 سروده شده است.

قالب شعر در گذشتیم از هزاران کوی و کاخ چیست ؟

قالب شعر در گذشتیم از هزاران کوی و کاخ جاویدنامه است

مضمون اصلی شعر در گذشتیم از هزاران کوی و کاخ چیست؟

این شعر در دسته‌بندی شعر فارسی, شعر کوتاه, عاشقانه, می‌نوشی قرار دارد و مضمون اصلی آن شعر فارسی, شعر کوتاه, عاشقانه, می‌نوشی است.
بنر