جامی

جامی

جامی
جامی

دی گذشتیم برآن دلبرو گفتیم دعا از جامی غزل 4

غزل 4 ام از 3391 واسطة العقد - غزلیات

دی گذشتیم برآن دلبرو گفتیم دعا

1 دی گذشتیم برآن دلبرو گفتیم دعا قال من انتم قلنا فقراء غربا

2 فقراییم و عجب آنکه نخواهیم ز تو هیچ حاجت که تویی در دو جهان حاجت ما

3 غرباییم و نداریم بجز تو وطنی چند باشیم چنین از وطن خویش جدا

4 به فقیران نظری کن که به تأیید نظر برمس فقر فقیران تویی اکسیر غنا

5 بر غریبان گذری کن که به تشریف قدوم از دل تنگ غریبان تو بری بارعنا

6 گرچه در میکده عشق هزاران راه است هست نزدیکترین راه ره فقر و فنا

7 جامی این راه بجز راه سبکباران نیست دامن از خویش بیفشان و درین راه درآ

عکس نوشته
کامنت

سوالات متداول درباره شعر دی گذشتیم برآن دلبرو گفتیم دعا

شاعر شعر دی گذشتیم برآن دلبرو گفتیم دعا چه کسی است ؟

شاعر شعر دی گذشتیم برآن دلبرو گفتیم دعا جامی می باشد.

شعر دی گذشتیم برآن دلبرو گفتیم دعا در چه دوره‌ای سروده شده است؟

این شعر در قرن 9 سروده شده است.

قالب شعر دی گذشتیم برآن دلبرو گفتیم دعا چیست ؟

قالب شعر دی گذشتیم برآن دلبرو گفتیم دعا غزل است

مضمون اصلی شعر دی گذشتیم برآن دلبرو گفتیم دعا چیست؟

این شعر در دسته‌بندی اجتماعی, شعر فارسی, شعر کوتاه, عارفانه, عاشقانه, مرگ, می‌نوشی قرار دارد و مضمون اصلی آن اجتماعی, شعر فارسی, شعر کوتاه, عارفانه, عاشقانه, مرگ, می‌نوشی است.
بنر