1 ما را به رخ خوب تو ای دوست نیازست در بوته عشقت دل مسکین به گدازست
2 حال من دلخسته که گوید به نگارم جز باد صبا کاو به جهان محرم رازست
3 ای باد صبا از من دلخسته بگویش ما را به رخ خوب تو ای دوست نیازست
اولین نفری باشید که نظر میدهید ✨
1 گر آیی تنگ یک شب در بر ما فدای پای جانان این سر ما
2 چه دولت باشد آن یارب که ناگاه درآیی همچو سروی از در ما
1 جز شب وصل تو جانا که کند چارهٔ ما خود نگویی چه کند خستهٔ بیچارهٔ ما
2 مدّتی تا دل سرگشته به عالم گشتست تا چه شد حال دل خستهٔ آوارهٔ ما
1 ای باد صبحدم چه خبر از نگار ما چونست حال آن صنم گلعذار ما
2 باشد عنایتش به سوی خستگان هجر یا دارد او فراغتی از روزگار ما
شماره موبایل خود را وارد کنید:
کد ارسالشده به
دیدگاهها **