1 تا مشعل دید عیب خامش کردیم فکر بد و نیک را فرامش کردیم
2 ز آرایش دهر خوش نیامد چیزی الا ز میانه خلق را خوش کردیم
1 نازک دلی که آینه دار نزاکت است دایم به فکر نقش و نگار نزاکت است
2 آرامگاه آن قد و بالین ناز او دوش نزاکت است و کنار نزاکت است
1 روشنگر زمان و زمین است آفتاب یک صفحه از کتاب مبین است آفتاب
2 تا جوهر وجود تو آمد به روی کار ماه است آسمان و زمین است آفتاب
1 کار اهل الله را طعن از کسی زیبنده نیست هرچه خواهد میکند عارف کسی را بنده نیست
2 درد بیدردی عجب دردی است ضعف طرفهای است صاحب این درد گویا در حساب زنده نیست